هلیاهلیا، تا این لحظه: 13 سال و 8 روز سن داره

خورشید من

روزهای پاییزی ما

روزهای پاییزی ما پر کار نفس گیر شروع شده کارهای آپارتمان جدبد شروع مجموعه بازی کنید و انگلیسی بیاموزید هلبا . آموزش توالت رفتن هلیا که بعد از یک هفته تلاش و صبر و حوصله به خاطر مهمون چند روزه و شبه تعطیل شد . کلاس زبان خودم و شروع کلاسهای بابا جهان و خیلی درگیری فکری دیگه .... همه و همه با هم شروع شد امیدوارم بتوونم همه رو پشت سر بذارم ....
29 مهر 1392

بنگر دنیایت را ...

دخترم هلیای نازم ! دنیایت را با دقت بنگر ... همه چیز ازنگاهت جان می گیرد گاه به راهت گاه به آدمیان دور و برت گاه به اهدافت گاه هم به خودت  ... به بینش به کلام به طرز رفتار اطرافیان خوب بنگر و دنیایت را بر مبنای خودت بشناس ... به دستانت که آینده روشنت را به تصویر می کشد ...                       جان مادر عاشقت هستم پانوشت - از پنجره زنگ تفریح  مدرسه را اغلب نگاه می کنیم   ...
10 مهر 1392

تعبیر هلیا ...

هلیا رو گذاشتم رو صندلی تند تند می چرخونمش میگه مامااااااان خونمون داره خراب میشه . میگم دخترم چه جوری داره خراب میشه ؟ میگه مث ماهی دهنشو بازو بسته می کنه ...... ...
9 مهر 1392

آموزش توالت رقتن

هلیای نازم ! مادر امشب هم مث آخرین روز پنج ماهگیت که می خواستم غذای کمکی برات شروع کنم یه حالی هستم یه حالی که ففط خودم حسش می کنم . هر مرحله از روند رشدت خیلی برام مهمه چون دیگه تکرار نمیشه و هر عمل و عکس العمل من برای شما میشه قانون میشه مبنا . اگه به خودم بود حالا حالا ها شروع نمی کردم اما دیگه داری اذیت میشی و چند روزه میگی پمپرز اذیتت می کنه . خدا بخواد از فردا شروع می کنیم . فردا صبح با هم میریم تا برات لگن و ستاره های تشویقی بگیریم . می دونم که به خوبی سپری میشه فقط کمی باید صبور باشیم . پمپرز رو تا دو هفته هر دو  ساعت بیست دقیقه باز می کنم تا کنترل ادار رو یاد بگیری شبها هم پمپرز میشی بعد از دو هفته با کمک شورت آموزشی ...
6 مهر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خورشید من می باشد